یک فنجان تنهایی

من ﺍﮔﺮ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﻢ ... ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻘﻢ .. ﻧﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ …ﻓﻘﻂ ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﻢ ﺗﺎ ﻋﺸﻖ ﻳﺎﺩ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻤﺎﻧﺪ ...

     ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم،     نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده،

     ماها آدمای بی احساسی نیستیم،
     ماها بی معرفتو نامردم نیستیم،

     یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن؛

     باید یکی باشه بفهمه مارو،
           یکی باشه از ماها،

             از جنس ما…
                    فــــــــــقط هـــــــــمین

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:47 توسط ๑۩aida۩๑|

 

دلم کوچک است

کوچکتر از باغچه پشت پنجره...

اما آنقدر جا دارد تا برای کسی که دوستش دارم

نیمکتی بگذارم،برای همیشه


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:7 توسط ๑۩aida۩๑|

آنقدر جای تو خالیست

که هیچ گزینه ای آن را پر نمیکند حتی تمام موارد . . .

ادعای بی تفاوتی سخت است!

آن هم

نسبت به کسی که

زیباترین حس دنیا را،

با او تجربه کردی….!

عاشقی یعنی بعد از دو ساعت اس ام اس بازی با عشقت

شب که دلتنگش میشی دوباره میشینی

همون اس ام اسای تکراری رو میخونی

 
 

برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:3 توسط ๑۩aida۩๑|

خوشبختی همین در کنار هم بودن هاست

همین دوست داشتن هاست 

خوشبختی همین لحظه های ماست 

همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم

هرگاه زندگی با شور و عشق را برمی گزینید

زندگی نیز شور و عشق خود را برای شما بر خواهد گزید

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:2 توسط ๑۩aida۩๑|

اونی که واقعا دوستت داشته باشه

شاید اذیتت هم بکنه

ولی هیچ وقت عذابت نمیده ...

شاید چند روزی هم حالتو نپرسه

ولی همه حواسش پیشه توئه ...

شاید باهات قهر هم بکنه

ولی هیچ وقت راحت ازت دل نمیکنه ...

 

همیشه لازم نیست چهــــره ای زیبــــا داشته باشی

یا صدایــــی دلنشیــــن

همین که قلبــــت زیبــــا باشد

قلبــــت زیبــــا ببیند، کافیست

داشتن قلبــــی زیبــــا تا اندازه ای خــــاص هست

که بتــــوانی خیلی ها را مجــــذوب خــــود کنی!

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:1 توسط ๑۩aida۩๑|

شاید نشود به گذشته برگشت

و یک اغاز زیبا ساخت

ولی

 میشود هم اکنون اغاز کرد

 و یک پایان زیبا ساخت

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:0 توسط ๑۩aida۩๑|

تو را خودم چشم زدم

بس که نوشتمت میان نوشته هایم بی‌آنکه

اسپند بچرخانم

میان واژه‌ها . . .

عــــاشقانه هایم

تـــــمامی ندارد!

وقتی تـــــــــــــــو

بـــــهــــترین

اتــــفـاق

زندگـــی ام هــستـــی...

بــــاز هـــــم خیال تــــو

مــــرا

“برداشــــت”

کجــــا می بــــرد نمــــی دانــــم!

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:58 توسط ๑۩aida۩๑|

 گاهی ادم دلش میخواهد 

کفشهایش را در بیاورد... 

یواشکی نوک پا نوک پا از خودش دور شود... 

بعد بزند به چاک...فرار کند از خودش..... 

گاهی عمر تلف میشود ؛


به پای یک احساس ...


گاهی احساس تلف میشود ؛


به پای عمر !

 
و چه عذابی میکشد ،

 
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛


هم احساسش...

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:57 توسط ๑۩aida۩๑|

در روزگار غریبی که سزای خوب بودن,خنجر از پشت خوردن است....


پس بزن که سزای من,از درد به خود پیچیدن است

بزن که یک عمر تکرار اشتباه ,داستان تکراری زندگی ام شده است..

بزن که من ادم نمیشوم

بزن تا که احساسات گرانم را به بهایی ارزان نفروشم دیـگــــــــــــر 

بزن که سزای قلب ساده ی من,همین خنجرهای به زهر اغشته ی توست.

بزن تا شاید فهمیدم که همیشه خوب بودن,خوب نیست و گاهی باید بد بود,بد...

فرو کن خنجرت را نارفیق ,تا که دردش بیدارم کند از خوابی که در ان همه را خوب می بینم

بزن ,بزن که سزایم مـــــــــــــــــرگ است...

 

واژه هـــایم رنـــگ بــاران دارد…

وقتـــی از تـــو مــی نویســم،قلبــــم خیـــس دلتنـــگی اســــت…

وچشمــــانم طـــوفــــانی؛

چـــه زود بــا هــم بــودنمـــان خـــاطــره شد…

وکـــاش خـــاطـــره هــامـــان بــی رنــگ نشــونـــد…


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:55 توسط ๑۩aida۩๑|

ـــایــیـــز اســـتـــ ؛


انـــار نیــســتــم کــه بــرســم بــه دســـتــهــای تـــو


بــرگـــم…


پــر از اضـــطـــرابــ افـــتـــادنــــم

 

زمیـטּ گِرده یعنے….

” بامن شروع کردے با منم تمومش میکنے

بــــــــــــــاز میل خودتہ…

بــــــــرو دورتــــــــو بزטּ…


 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:54 توسط ๑۩aida۩๑|

من هیچوقت تظاهر به کسی که نیستم نمیکنم

چون ترجیح می دهم نسخه ای حقیقی از خودم باشم

تا نسخه ای جعلی از شخصی دیگر...

  

زیبا ترین ستایش نثار کسی که کاستی هایم را می داند

و

باز هم دوستم دارد ... 


 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:54 توسط ๑۩aida۩๑|

هـــمــیــشــه نــــه

ولــــی گـــاهـــی

مــیــان بـــودن و خـــواســتـن فـ ـاصـلــه مـــی اُفــتــد

وقـ ـتــهــایـــی هـــســت کـــه

کـسـی را بـا تمـــام وجود میخواهــی

ولــــــی نــــبـــــــایــــد کــنـــارش بــــاشـــی


میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟

جــایــی کـه

نـه حـــق خــواسـتن داری !

نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن



برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:53 توسط ๑۩aida۩๑|

کنارم که هستی زمان هم دستپاچه می شود...


عقربه ها دو تا یکی میپرند...

اما همین که می روی!!!

تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم!


جانم را میگیرند

لحظه های بــــــــــــــــــــــــــــی تــــــــــــــــــــــــــو!!!!..

امشب

از ایـــــنجا

صدایت میـــــکنم !

تو

از آنــــــجا بغلم کن !

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:53 توسط ๑۩aida۩๑|

دلتنگی فقط یک اسم مستعار است

برای تمام حس هایی که اسمشان را نمی دانیم

و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند


 

یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم

یه دل گرفته

یه زندگی پر از خالــی


 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:52 توسط ๑۩aida۩๑|

چه قانون ناعادلانه ای!

برای شروع یک رابطه

هر دو طرف باید بخواهند...

اما...

برای تمام شدنش,

همین که یک نفر بخواهد کافیست...


همه ی راه ها که با " پا " پیموده نمیشوند،

"دستهایت"

را به من بـــده... !


دلــــــم یه رمـــان می خــــواد،

اولــش « مـــــن و تـــــــو » باشیـــم،

آخـــــــرش « مـــــــــا »

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:51 توسط ๑۩aida۩๑|

روزے میــرسَـב...

بـــے هیــــچ פֿـَبـــَـــرے...

بــآ ڪولــــــہ بــــآر تَنهـــآییـَم...

בَر جـــآבـہ هــآے بـے انتهــــآے ایـטּ בنیــآے عَجیـــــب...

رآـہ פֿـــــوآهم افتـــــآב

مَـــטּ ڪــــہ غَریبـــــم...

چــــہ فَــــرقے בآرב ڪجـــــآے ایـــטּ בنیــــــآ بـآشــــم...

همـــہ جــــآے جهــــآטּ تنهـــــآیے بــــآ مَـــטּ است…
 
 
و این جهان

پر از صدای حرکت پاهای مردمی ست

که هچنان که تو را "می بوسند"
 
در ذهن خود "طناب دار" تو را می بافند...



برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:50 توسط ๑۩aida۩๑|

پروردگـــــ ـارا...

تورابه تمام عالـــ ــم سوگند

آنگاه که عاشقی در
تاریکی شبــــــــ


به یاد عاشقی اشکـــــــــ میریزد...

کمی نگاهش کن...!!!

 

در مســـیرِ پیـــــدا کردنت،

یک دنیــــا خاطــــــــره گــــــم کــــرده ام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393برچسب:,ساعت 1:39 توسط ๑۩aida۩๑|

چــه لــَحظـه ے دردآوریــه ...

اون لـَحــظه کـه میپـُرسـه خوبــے ؟

پـَنـج خـَط تـایپ میکـُنے ولــے بجـاے 

" Enter "

" هــَمـه روپـاکـــ میکـُنـے ومینـِویسـے خوبـَم ... تـوچــطورے "

 

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در شنبه 20 دی 1393برچسب:,ساعت 2:25 توسط ๑۩aida۩๑|

 

 

تو مرا یاد کنی یا نکنی

باورت گر بشود گر نشود

حرفی نیست

اما

نفسم می گیرد

 

در هوایی که نفس های تو نیست ...


برچسب‌ها:
نوشته شده در شنبه 20 دی 1393برچسب:,ساعت 1:43 توسط ๑۩aida۩๑|

 

  

دیـگـــر نه اشـکـــهایم را خــواهـی دیــد

نه التـــمـاس هـــایم را

و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را

به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی

درخـتـی از غــــرور کـاشـتم

 

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در شنبه 20 دی 1393برچسب:,ساعت 1:32 توسط ๑۩aida۩๑|

دلتو زدم ، قیدمو زدی ! راه اومدم اما راه نیومدی ،

 

جواب خوبیامو دادی تو با بدی !


برچسب‌ها:
نوشته شده در شنبه 20 دی 1393برچسب:,ساعت 1:14 توسط ๑۩aida۩๑|

 

 

مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه

 

مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه

 

مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه

 

مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه

 

مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے

 

زمــآنـے ڪه دلت گرفت

 

چگونه و با چه رویـےسر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے :

 

خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم !!!

 

 

پس چه شد


برچسب‌ها:
نوشته شده در سه شنبه 16 دی 1393برچسب:,ساعت 17:1 توسط ๑۩aida۩๑|

تمام آدم ها 
 
توی زندگیشان یک ماجرای پنهونی " دارند
 
یک اتفاق پنهونی
 
یک حس پنهونی
 
یک آدم پنهونی
 
شاید هم یک عشق پنهونی
 
می فهمین چی می گم؟

برچسب‌ها:
نوشته شده در سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:,ساعت 23:40 توسط ๑۩aida۩๑|

 

 

 

این نامه آخرمه دلم نمیخواد بمیرم اما...  اما اجل کنارمه میگه که وقتشه برم

خیلی ...  خیلی قسمش دادما به دست و پاهاش افتادم اما... اما افاقه ای نکرد

به هیچ جا هم نرسیدم دقیقه هایسختی هیچکی منو نمیبینه اجل برای بردنم یه لحظه هم نمیشینه

فقط بهم"10"تا نفس فرصت جون دادن داده... اما چرا تو تاریکی مرگ منو رقم زده  ؟؟

ای کاش توهم اینجا بودی......تواین اتاق سوت و کور تواین هوای بی کسی قبل از رسیدنم به گور

 ثانیه های دردمه منتظرم تا برسی از نفسام"3"تا گذشت تو این اتاق بی کسی

پاکتوپاس کن این نامه اخر منه این سنگینی رو شونه هام سربار غفه دستام رمقی نداره قلم کاتب من

ازم"10"نفس قرصت باقی توسینه هست که خیلی سعی دارم بگیرمش تو سینه حبـــــــــس

یعنی یادی هست؟ای خدا دلور مست ببین چه عاشقونه است ساکت و اروم مست عشــــــــق تو همیشه هست

گرچه لب خاموش وپس مــــــن بهترین آرزوبرات از ته دل دارم عشق تو هست بهترین ارزو جواب ارزو هام بود که خداهدیه داد تورو

چه گنـــــاهی کردم که دل به باد داد تو رو گریه نکن تا دل برات خوشحال عشق این نامه آخرو تو نگو پایانش زشت

فرصتم تمومه ولی تو ناتموم باشی کاشکی.....ای خدا فرصتی بده تا بشنوم صدای پاشـــو......

چرا تو این لحظه مرگ دیدن تو یه معجزه است؟یه کاری کن تموم شدم رفتم تو پنجمین نفــــــــس   

شاید بهم بخندی حرفامو مسخره کنی که تو نفـــس شیشمی امیدوارم کاری کنی.........

بیا نزار که چشم من تو حسرت تو بمونه نگاه نیمه جونشو به دستـــــــــای در بدوزه..........

اما دیگه دیره برام بعیده اینجا برسی آخه گذشت از"8و9"دیگه نمونده هیچ کســـــی

خدا نگهدار نفـســــــــــم میسپرمت دست خدا.... الهی صد ساله بشی دوربمونی از بــــلا

عیب نداره نیومدی شاید سرت شلوغ بوده......عرده ای ام نمیگیرم شاید قسمت این بوده

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در جمعه 7 آذر 1393برچسب:دلنوشته,ساعت 1:37 توسط ๑۩aida۩๑|

 

 

 

 

 

اندوه شب....

روز نمی گذرد
در قلبم دردورنج امان بریده
تنهایی بی وقفه با گذشت زمان به صورتم سیلی می زند

حتی اندوه من خسته شده است
هر لحظه اشکهایم نا امیدانه می چکد
بدون تو شبهای من بی انتهاست
حتی قلبم هم خسته شده است

در دستهایم عشق نیست
عشق برایم ممنوع است
دوباره ببین

روحم آرام آرام جدا می شود
در این شعر تنهایی
باز هم کنار صخره ها
آه…عشق از لبهایم
مثل زغال افروخته به قلبم
فرو می ریز


برچسب‌ها:
نوشته شده در سه شنبه 4 آذر 1393برچسب:,ساعت 22:36 توسط ๑۩aida۩๑|

 

این روزا خیلی تنهام، خیلی داغونم
هست کسی که مثل من دلش
 

نه برای کسی،
 

نه برای عشقی،
 

نه برای جایی…
 

نه برای چیزی!
 

بلکه دلش برای خودش تنگ شده…
 

برای خود خودش!؟


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 2:3 توسط ๑۩aida۩๑|

 

 

 

دردم ایــــن نـــیـسـت

 کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ،

دردم ایــــن نــیــسـت

مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم ؟!!

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 2:3 توسط ๑۩aida۩๑|


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:59 توسط ๑۩aida۩๑|

 

تویی که الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه . . .

تویی که میخوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت نمیذاره…

تویی که بغضتو قورت میدی که یه وقت گریه نکنی …

تویی که هر آهنگی گوش میدی یاد یه نفر میفتی…

تویی که تا میای یه کاری کنی میگی : بیخیال…

تویی که واس خودت آواز میخونی….

تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی…

 تویی که حتی توی دنیای مجازی هم خودتو گم کردی…

تویی که نمیدونی چه ریختی خودتوخالی کن…

%E3%83%8F%E3%83%BC%E3%83%88_m.gifبه سلامتی تو…%E3%83%8F%E3%83%BC%E3%83%88_m.gif

54830664076465079892.jpg

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:59 توسط ๑۩aida۩๑|

 

به کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.

 

  به ابر گفتم عشق چیست؟        بارید.

 

 

 

به باد گفتم عشق چیست؟         وزید.

 

 

 

به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.

 

 

 

به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.

 

 

 

و به انسان گفتم عشق چیست؟

 

 

 

 اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟     دیوانگیست!!!

 

 

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:55 توسط ๑۩aida۩๑|

 

به جنگل که میروی برایم عصایی بیاور …

 

این عذاب تنهایی پیرم کرده است !

 

14771462888180428977.jpg

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:54 توسط ๑۩aida۩๑|

pic83_www.jahaniha.com_18

 

 

همیشه فکر میکردم اینکه بی دریغ به کسی محبت کنی
هواشو داشته باشی
به یادش باشی
باهاش صادق باشی
بهش آرامش بدی
دوستش داشته باشی
میتونی اون آدم رو برای همیشه تو زندگیت داشته باشی
چیزی نگذشت که
فهمیدم زهی خیال باطل
اگر قرار باشه کسی برای همیشه بمونه
باید تشنه نگهش داشت
تشنه محبت و دوست داشتن
و اگه سیر بشه میره
تازه فهمیدم چقدر آدما بی لیاقت هستن
کسی که باید ازش دریغ بشه تا همیشگی بشه
موندنش هیچ ارزشی نداره!!


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:52 توسط ๑۩aida۩๑|

ای دل دیدی تنهات گذاشت و رفت

توی غمـ هات گذاشت و رفت

آره دوستت نداشت و رفت

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:49 توسط ๑۩aida۩๑|

هر شب دل من کارش اینه...جلو عکسات می شینه

می دونم راهی نیست غیر از تنهایی

دنیام شده تاریک و تیره...داره قلبم می میره

آخه امشب باز حس کردم اینجایی

گریه ی هر شب من...شده عادتِ تنهایی

عشق تو تو دلِ من...شده باعث رسوایی

وای از تنهایی...

قلب دیوونه ی من...هنوزم دوسِت داره

همدم گریه ی من...شب و این در و دیواره

وای از تنهایی...

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:45 توسط ๑۩aida۩๑|







پای دل وقتی وسط میاد دیگه 
دلت از هر صدایی میلرزه 
ن
می تونی مثل من قوی باشی 
قلبت از هر عاشقی می تر سه 
نکنه به فکر جای خالیشی 
اسیر اونی که دوسش داری میشی 
یا که هرشب میمیری  واسه نگاش 
واسه عشقش مثل رود جاری میشی 
دل دیگه یخ زده فکرمم نباش 
زندگیت به مقصدم نمی رسه 
دل من مقصد آشنایی بود 

که فقط برای غــــــم مقدسه  


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:41 توسط ๑۩aida۩๑|

پروردگارا 

 

             

داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

                            

چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

     

 

 

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد 
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:39 توسط ๑۩aida۩๑|

دلتــــــــــنگـــــــی ها

 

 

گاه از جنس اشــکند ....

 

 

و گاه از جنس بغــــــــض

 

 

گاه سکـــوت ميشوند و خاموش ميمـــــــانند

 

 

گاه هــق هـــق می شوند و می بارند

 

 

دلتنگــــی من برای تــــــــو اما

 

 

جنس غريبــــــــی دارد

 

 



 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:33 توسط ๑۩aida۩๑|

گاه میتوان تمام زندگی رادرآغوش گرفت...

 

فقط کافیست...

 

 

تمام زندگیت..

 

 

یک نفر باشد!

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:32 توسط ๑۩aida۩๑|

لحظه هایم مـــال تــو ..


    بـه قیمت صـفر " تومن"


    همین که


    "تـــو" کنـــار "مـن" باشی


    ثروتمـندترین انسانم..

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:28 توسط ๑۩aida۩๑|

من به اندازه چشمان تو غمگين ماندم

 

و به اندازه هر برق نگاهت نگران ...

 


تو به اندازه تنهايي من شاد

 


بمان ...!!!

 

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:26 توسط ๑۩aida۩๑|

یه بارم تو احساستو روو کن و

 

 

 

یه بارم بیا پشت این پنجره

 

 

یه حرفی بزن تا که آروم بشم

 

 

یه چیزی بگو شاید این غم بره

 

 

 

 

یه لبخند ساده، همین کافیه

 

 

همین بودنت خوبه، بسه برام

 

 

تو که سهم دستای من نیستی

 

 

 

من از تو به جز دیدنت چی بخوام؟؟!

 

 

 

چه سخته نگام از نگات خالیه

 

 

چه تلخه همین بغضِ توی گلوم

 

 

یه کاری بکن تا دلم وا بشه

 

 

یه راهی بذار لااقل پیشِ روم

 

 

 

زمین و زمانو به هم ریختم

 

 

که تسلیم این دلسپردن بشی

 

 

که شاید دلت عشقو باور کنه

 

 

که شاید یه روز عاشق من بشی

 

 

 

یه روزی که خیلی ازم دور نیس

 

 

ببینی نگامو که پر خواهشه

 

 

یه روزی که احساستو روو کنی،

 

 

که این پنجره روو به من وا بشه

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:24 توسط ๑۩aida۩๑|

دلـتنگــي،


پيچيــده نيســــت.


يــک دل..


يک آسمان..


يــک بغــض ..


و آرزوهــاي تـَـرک خـورده !


به همين ســادگـي ...

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|

 

این روزها دلتنگ که نه !

 

 

 

محتاج صدای تواًم

 

 

باور کن این یکی دیگر شعر نیست ...!

 


 

 

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|

بی خیال تمام هیاهوی اطراف

بر ساحل زندگی قدم می زنم

بی خیال فکر تو

دنیای خود را نقاشی می کنم

بی خیال تمام آنچه باید باشد

نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم

بی خیال همه رفت ها

به داشته های خود دل می بندم

اما

بگذار قدم بزنم...

قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی

این روزها...

غروب عشق برای من

حیات دوباره خورشید

در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!

نسیم دریا بر لبانم می نشیند

با خود می اندیشم

گویا

عشق در همین حوالی ست...

و باز می گویم

شاید

تا غروب عشق

نیمروزی باقی ست...



برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|

http://uploadax.com/images/70170019423088832573.png

سلامتي پسري که ...

با چشم هاي خيس وارد ساندويچــــي بغل

"تالارعروسـيشد و گفت: ...

امشب عروسي " عشقمه " , بنـدري بذار

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|

 

44412931391541446799

 

 

شب رفتنت عزیزم هرگز از یادم نمیره

واسه هر کسی که میگم قصه شو آتیش میگیره

دل من یه دریا خون بود چشم تو یه دنیا تردید

آخرین لحظه نگاهت غصه داشت باز ولی خندید

شب رفتنت عزیزم که رفتی گفتی دیگه چاره ای نیست

دیدم اون بالا ها انگار عکس هیچ ستاره ای نیست

شب رفتنت رو دیدم تا که غم نیاد سراغت

هیچ زمون روشن نمیشه واسه کسی چراغت

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|

 

 

تنهایی..
تنهایی این نیست که هیچکس اطرافت نباشه!

این نیست که با کسی دوست نباشی!

این نیست که آدمی گوشه گیر و منزوی باشی!

این نیست که کسی باهات حرف نزنه!

این نیست که هیچوقت نتونی خوشحال باشی!

این نیست که کسی دوستت نداشته باشه!

تنهایی، یه حس درونیه!
تنهایی یعنی “هیچکس نمیفهمه حالت بده …

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|

dokhtaroone

و من هنوز عاشقم

آنقدر که می توانم هر شب

بدون آنکه خوابم بگیرد

از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم

و دست آخر همه را فراموش کنم !

 

 

 

 


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|

 

با تـــــــــو نیستــم…

        بـــــ   خودتـــــــــ نگیر، اصلا تـــــــو یکـــــی نخوانــــــــ…

       دارم با خودمــــ  زمزمــــــــــه میکنمــــ  ،با خودمـــــ  حرفـــــ میزنمــــ….

       دلگیـــــــــــرم از آدم هایـــــــــــی که مــــــــی آیند و

       می رونـــد و پشتــــ  سرشانــــ  را هم نگاهـــــ  نمــــــــی کنند ،

       نمیبینند پشتــــــــ   سرشانـــــ    به جای کاســـــــه ی آبــــــــ ،

اشکــــــــــ ریختــــــــــه می شود…


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|

 

شاید آرام تــر می شدم

 فقــط و فقـــط…

 اگر می فهمیدی ،

 حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی

 نوشته نشده اند


برچسب‌ها:
نوشته شده در 28 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:20 توسط ๑۩aida۩๑|


آخرين مطالب
Design By : Shik Them